يكي از همكاران نزديك دكتر به من تعريف كرد كه از آقاي دكتر پرسيدم: چرا خود را درگير مسائل علمي دهه هاي 1960 و 1970 مي كني در حاليكه مي تواني تمام وقت خود را بر روي مسائل در مرز دانش بگذاري و جايزه نوبل بگيري؟
جواب دكتر براي او خيلي بيداركننده و هشداردهنده بوده است: كشور ما نياز به اينگونه مسائل دارد و ما اگر تماماً بر روي مسائل در مرز دانش كار كنيم به درد كشور ما نمي خورد و بيشتر به درد كشورهاي توسعه يافته مي خورد و لذا ما اگر مي خواهيم براي پيشرفت كشور خود كار كنيم بايد به نيازهاي آن توجه كنيم و نيازهاي علمي كشور ما مربوط به مسائل علمي دهه هاي 60 و 70 ميلادي است.
يكي از همكاران برجسته دكتر در توصيف او مي گويد: دكتر يك چشم به نيازها داشت و يك چشم هم به مرزها. منظور از مرز در اينجا به مرزهاي دانش برمي گردد.
نگاه كلان و تيزبين دكتر اينجا مشخص مي شود. برنامه ريزي دكتر اينجا مشخص مي شود. تعصب ملي دكتر اينجا مي شود. ايثار و گذشت دكتر در اينجا مشخص مي شود. البته ايثار از نظر دكتر حسين پور مصادف با رشد و شادي بود.
دكتر حسين پور از معدود افرادي در ايران بود كه در مسير جايزه نوبل حركت مي كرد.